ترنم بهاری

عاق والدین!

ارسال شده در 10 آبان 1401 توسط ترنم بهاری در ابراهیم هادی

​📘#داستان‌های‌بحارالانوار 

💠چوب خدا صدا ندارد 

🔹پیرمردی با پسرش محضر پیامبر رسید و گفت: یارسول الله! این پسر من است او را پرورش دادم اکنون جوان نیرومند و سرمایه دار است و من پیرمرد ناتوان و فقیر می‌باشم او حتی به اندازه‌ی بخور و نمیر کمکم نمیکند. 

رسول خدا فرمود:چرا به پدرت کمک نمیکنی؟ 

جوان گفت: چیزی ندارم. 

پیرمرد گفت: دروغ میگوید انبارهایش پر است. 

جوان گفت: من توان مالی ندارم همینقدر میتوانم خانواده‌ام را اداره کنم. 

رسول خدا فرمود: جوان خدا ترس باش! به پدرت یاری رسان او زندگی اش را در راه تو فدا کرده است. برای اینکه به شما سخت نگذرد یک ماه خرج او را من میدهم ویک ماه تو،خداوند به تو پاداش می‌دهد.

 پیامبر خرج یکماه پیرمرد را پرداخت نمود. 

🔹 پس از یکماه خرج پیرمرد تمام شد واز پسرش کمک خواست. 

پسر گفت: چیزی ندارم. 

پیرمرد نزد پیامبر آمد و از او شکایت کرد. 

رسول خدا فرمود: چرا به پدرت نمیرسی؟ 

جوان دروغش را تکرار کرد و گفت چیزی ندارم. 

پیامبر فرمود: جوان! امروز غروب نمیکنی مگر اینکه تو ازپدرت فقیرتر خواهی بود. 

جوان از محضر پیامبر برگشت. همسایه‌ها به نزدش آمدند و گفتند: ما از بوی گند انبارهایتان آسایش نداریم. به انبارها رفت و دید درون آن‌ها گندیده است با وحشت به کیسه‌های طلا و نقره سرزد همه را حزف و سنگ یافت. 

و طبق گفته پیامبر فقیرتر از پدرش گشت از شدت اندوه مریض شد و سلامتی و نشاط جوانی را نیز از دست داد. 

پیامبر فرمود: ای کسانی که عاق والدین هستید عبرت بگیرید. آن جوان سرمایه اش را در این دنیا از دست داد و در آن دنیا نیز زندگی جهنمی را برای خود تهیه نمود.

📚بحار ج ۱۷ص۲۶۹

نظر دهید »

حدیث روز

ارسال شده در 10 آبان 1401 توسط ترنم بهاری در ابراهیم هادی

​مؤمن در آخر الزمان …🌱🌹

▫️از امام صادق از پدرانش صلوات الله علیهم روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: 

 یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَذُوبُ فِیهِ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ فِی جَوْفِهِ کَمَا یَذُوبُ الْآنُکُ فِی النَّارِ یَعْنِی الرَّصَاصَ وَ مَا ذَاکَ إِلَّا لِمَا یَرَی مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْإِحْدَاثِ فِی دِینِهِمْ لَا یَسْتَطِیعُ لَهُ غِیَراً.

▫️روزگاری بر مردم فرا می رسد که در آن قلب مؤمن مانند سُرب در آتش ذوب می شود و این تنها به سبب بلاها و بدعت هایی است که در دین می‌بیند، ولی قدرت ندارد کاری کند و نمی تواند آن وضعیت را تغییر دهد. 

📚منبع: بحارالانوار ج۲۸ص۴۸.

❣#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَــرج

نظر دهید »

به کدامین گناه؟!

ارسال شده در 8 آبان 1401 توسط ترنم بهاری در ابراهیم هادی

​😞‏اگر کسی روزی پرسید به کدامین گناه این زن،آن کودک،آن مرد،آن جوان،آن پیرمرد را در حرم زدند؟ 

اگر پرسید چه چیزی زمینه ساز شد برای این جنایت؟

😔تو بگو برای بوسیدن در خیابان!

برای رقصیدن جلوی دیگران!

برای آغوش رایگان دادن به مردان!

برای لخت شدن در خیابانهای تهران!

برای سلف مختلط رفتن نخبگان!

برای هرزه گی یک عده داعشجو……

#شاهچراغ 

#شیراز_تسلیت

#زن_زندگی_شهادت

#پویش_حجاب_فاطمے 

نظر دهید »

خجالت نمیکشی؟!

ارسال شده در 7 آبان 1401 توسط ترنم بهاری در ابراهیم هادی

​

‏با عربده‌کشی و #سلاح سرد و گرم، چند نفری بچه‌های پلیس و بسیج را می‌زنی، اگر زمین خورد و #شهید شد، می‌گویی بی‌عرضه بود … اگر تو را زد، می‌گویی وحشی بود!

پای تروریست‌ها را به کشور باز می‌کنی، اگر عملیاتش خنثی شد، می‌گویی ماجرا دروغ است، اما اگر #ترور کرد، می‌گویی کار خودتان است! اگر هم داعش مسئولیت را برعهده گرفت، می‌گویی: پس نیروهای امنیتی چه غلطی می‌کردند و بعد با امنیت نمک می‌ریزی!

خجالت ندارد؟!

لعنت الله قوم الظالمین

نظر دهید »

نیروی امنیتی حمایت حمایت!

ارسال شده در 7 آبان 1401 توسط ترنم بهاری در ابراهیم هادی

​درست نیست این ماجرا رو بگم 

اما باید بگم 

امشب همین ساعت هفت هشت شب تو احمد آباد بودم تو پیاده رو قدم میزدم فضا بسیار سنگین و منتظر انفجار بود 

یهو یه صدا اومد بزنیدش بزنیدش  دیدم چنتا اوباش یه مامور لباس شخصی رو گرفتن ریختن سرش 

تنها بود 

خداشاهده نمیدونم چجوری رسیدم بالا سرش با لگد تو شکم یکیشون زدم 

تا درگیر شدیم  بچهای یگان ویژه رسیدن از خجالتشون در اومدن 

نیروی امنیتی خداشاهده از غصه ی ناامنی وطن هزار بار میمیره و زنده میشه 

پیر میشن زیر این بار سنگین 

جنگ با دشمن مشگلی نیست جنگ با خودی مشکله جنگ با کسی که بخاطرش خون‌میدی تا آسایش داشته باشه سخته و رنج آور 

سخته برای امنیت کسی خون بدی جوانی بدی خانواده بدی و اون وسط کشوری که تو امنیتش رو تامین کردی کتکت بزنه تنها گیرت بیاره و بریزه رو سرت 

به نظرم با ارزشترین دارایی انسان شرفه 

اگر شرف داشتی همچیز درست میشه و اگر شرف نداشتی از حیوان وحشی تری 

از یک فاحشه هرزه تری 

از یک بی پول نیازمند تری 

خدایا چقدر سختمه تحمل این لحظه 

چقدر سختمه که بعدش چنتا مامور دست منو گرفتن ده بار پرسیدن خوبی طوریت نشد 

ای خدا چی شد که قاطی ملت ایران بیشرفی نفوذ کرد 

نیروی امنیتی تو از امنیت و خاک و ناموس من دفاع میکنی 

و من از حرمت و شرافت تو همجا می‌گویم 

#روایت یک واقعه 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
 خانه
 طلبه نوشت
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ترنم بهاری

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ابراهیم هادی
  • بدون موضوع
  • برترین زینت زن حفظ حجاب
  • حکمت
  • روشنگری
  • شاهچراغ تسلیت
  • مدال طلا با حجاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان